کاربر گرامی؛ در این فیلم آموزشی با مبحث زود قضاوت نکن در سواد رسانه آشنا میشوید.
درک تکرار در رسانه
مفهوم تکرار در رسانه ها در شکل دادن به ادراکات و باورهای اجتماعی بسیار مهم است. در صنعت فیلم، مضامین تکراری، نمایش شخصیت ها و روایت ها اغلب منجر به تقویت کلیشه ها می شود. این مکانیسم - که به موجب آن مخاطبان به طور مکرر در معرض بازنمایی های مشابه قرار می گیرند - به توسعه باورهای تعمیم یافته درباره گروه های خاص کمک می کند. وقتی فیلمسازان به طور مکرر ویژگیها، رفتارها یا سبکهای زندگی مرتبط با جمعیتی خاص را به تصویر میکشند، دیدگاهی محدود از آن جمعیتشناسی را در ذهن تماشاگران تثبیت میکند.
تعمیم: لنز ساده رسانه
تعمیم به عنوان میانبری در درک مخاطب عمل می کند و به آنها اجازه می دهد تا بر اساس بازنمایی محدود ارائه شده در فیلم ها، تداعی های سریعی را ایجاد کنند. این تکنیک، در حالی که به سادهسازی داستانگویی کمک میکند، خطر ایجاد دیدی تک بعدی از افراد با پیشینههای مختلف را نیز به همراه دارد. برای مثال، به تصویر کشیدن گروههای قومی خاص بهعنوان تبهکاران همیشگی یا بهعنوان تسکینهای کمدی میتواند به درک عمومی که فاقد جزئیات یا عمق است کمک کند. نمایش مکرر شخصیتهای آمریکایی آفریقایی تبار به عنوان جنایتکار در فیلمهای اکشن، میتواند مخاطب را ناخودآگاه به کلیشهای برسند که دقت واقعی را ندارد.
تاثیر کلیشه سازی
تکرار و تعمیم یک اثر موذیانه ایجاد می کند: مخاطبان این تصاویر را درونی می کنند، اغلب بدون اینکه متوجه شوند. این پذیرش شناختی نگرشها و انتظارات اجتماعی را شکل میدهد و به فضایی منجر میشود که در آن افراد بر اساس بازنماییهای جمعی به جای واقعیتهای شخصی قضاوت میشوند. برای مثال، اگر فیلمی بارها و بارها زنان را در نقشهای رهبری بیش از حد احساسی یا غیرمنطقی نشان دهد، این مضامین به باورهای کلی درباره رهبران زن تبدیل میشوند و کلیشههای مضر را تداوم میبخشند.
در کمدیهای رمانتیک، نمایش مداوم قهرمان مرد «دورکی» که بر نقشهای اصلی زن «کامل» پیروز میشود، میتواند درک مخاطب را از عاشقانه و مطلوبیت منحرف کند. این چرخه بازنمایی بر نحوه نگرش به روابط تأثیر می گذارد و اغلب پیچیدگی های پویایی های زندگی واقعی را نادیده می گیرد.
بازی های ویدئویی: یک صنعت موازی
جالب اینجاست که تکرار کلیشه ها به فیلم محدود نمی شود. صنعت بازی های ویدیویی الگوهای مشابهی را نشان می دهد. شخصیتها اغلب در بازیها تکرار میشوند، چه به شکل قهرمانان فوقالعاده مردانه یا دختری که در مضیقه است. برای مثال، در بازیهای تیراندازی، بازیکنان ممکن است با نمایش یکنواختی از شخصیتها مواجه شوند که ویژگیهای خاصی را تداوم میبخشد، و اغلب تنوع غنی تجربیات فردی را که در واقعیت وجود دارد نادیده میگیرند.
مکانیکهای بازی که به پرخاشگری یا تسلط پاداش میدهند، میتوانند این کلیشهها را بیشتر تقویت کنند و رفتارهای مرتبط با ایدهآلهای سنتی مردانه را تقویت کنند و در عین حال کاوشهای آسیبپذیری یا همکاری را کنار بگذارند. همانطور که بازیکنان خود را در این روایت های تکراری غوطه ور می کنند، آنها نیز شروع به پذیرش این تصویرها به عنوان یک هنجار می کنند.
نتیجه گیری: نیاز به تنوع در بازنمایی
برای مبارزه با اثرات تکرار و تعمیم، صنعت فیلم - و رسانهها در کل - باید برای بازنمایی دقیقتر و متنوعتر تلاش کنند. پذیرش پیچیدگی و نکات ظریف در داستانگویی میتواند کلیشههای مضر را از بین ببرد و به مخاطبان اجازه دهد تا با مجموعه وسیعتری از تجربیات انسانی درگیر شوند. با شناخت قدرت روایات خود، فیلمسازان می توانند از تداوم دیدگاه های ساده انگارانه به پرورش تفاهم و همدلی در میان فرهنگ ها و هویت های مختلف تغییر جهت دهند. همانطور که مخاطبان از این الگوها بیشتر آگاه می شوند، همچنین می توانند بازنمایی های غنی تری را که منعکس کننده تنوع واقعی جهان اطرافشان است، به چالش بکشند و مطالبه کنند.