برخی از افراد تولیدات رسانه ای را به یک هدیه بسته بندی شده تشبیه می کنند که شامل کاغذ کادو و بسته بندی، هدیه، قصد هدیه دهنده از هدیه دادن و تصور هدیه گیرنده است.
از این نگاه هر رسانه تلاش می کند تا محتوای تولیدی خود را با توجه به سلیقه مخاطب به زیباترین شکل بسته بندی کند تا بیشترین تأثیر را روی مخاطب خود ایجاد نماید. برخی دیگر تولیدات رسانه ای را به ساندویچ همبرگر تشبیه می کنند که از سه لایه تشکیل شده است؛ یک لایه گوشت وسط آن است، یک لایه نان روی آن و یک لایه زیرش. هر سه این عناصر به درک عمیقتری از محتوای رسانهای کمک میکنند:
1. متن: متن به عنوان "لایهی میانی ساندویچ همبرگر" در نظر گرفته میشود، که شامل پیام آشکار و عناصر قابل مشاهده است. این لایه شامل تمام اطلاعات و محتوای ظاهری است که مخاطب مستقیماً با آن مواجه میشود، مانند کلمات، تصاویر، و صداها. این عناصر به صورت واضح پیام اصلی را منتقل میکنند و میتوانند تأثیر فوری و روشنی بر مخاطب داشته باشند.
2. زیر متن: زیر متن به آن عناصری اشاره دارد که ممکن است به طور مستقیم در متن وجود نداشته باشند، اما معنای عمیقتری را منتقل میکنند. این میتواند شامل مفاهیم فرهنگی، اجتماعی یا احساسی باشد که تنها از خلال تحلیل دقیقتر و توجه به زمینهها قابل درک هستند. زیر متن، تمایلات و انگیزههای نهفته در ایجاد محتوا را نشان میدهد و به درک بهتر باورها، ارزشها و دغدغههای جامعه کمک میکند.
3. فرامتن: فرامتن به بافت و شرایطی اشاره دارد که تولید محتوا در آن انجام میشود. این شامل تمام چالشها و ویژگیهایی است که بر نحوهی تدوین متن و زیر متن تأثیر میگذارند، مانند سیاستهای رسانهای، شرایط اقتصادی، فناوریهای در حال توسعه، و انتظارات و سلیقههای مخاطب. فرامتن به ما کمک میکند تا بفهمیم چرا یک پیام خاص به شیوهای خاص ارائه شده است و چگونه تأثیرات اجتماعی و فرهنگی میتوانند شکلگیری متن را هدایت کنند.
ترکیب این سه عنصر به ما در تحلیل و نقد تولیدات رسانهای کمک میکند و باعث میشود بتوانیم به عمق بیشتری از معنا و تأثیرات آنها پی ببریم. آیا شما در تحلیلهای خود به این عناصر توجه میکنید؟ چه تجربهای از این موضوع دارید؟