صدیقی یذهب: دوستم میرود. صدیقی لم یذهب: دوستم نرفت / دوستم نرفته است. پس (لم) بر سر فعل بیاید فعل ماضی ساده منفی و ماضی نقلی منفی میسازد. لم تفتح: باز نکرد، باز نکرده است. لم أتعب: خسته نشدم، خسته نشدهام. لم تأکل: نخورد، نخورده است. با توجه به این مثالها نتیجه میگیریم که حرف (لم) فعل مضارع را به ماضی ساده منفی یا ماضی نقلی منفی تبدیل میکند.