با سلام خدمت شما دوستان عزیز و آرزوی خوشحالی !
امروز در این بحث قصد دارم درباره معانی متفاوت و کاربرد های کلمه "Nervous" که در کتب درسی متوسطه اول وجود دارد ، صحبت کنم. امیدوارم لذت ببرید!
معانی فارسی عبارتند از : عصبانی، متشنج، دست پاچه، عصبی، عصبی مربوط به اعصاب ،وابسته به اعصاب، روانی، هیجان زده، شوریده، بی آرام، بی قرار، ترسان و لرزان، دلواپس، نگران، (در اصل) قوی، پرعضله و غضروف، عضلانی، ساخته شده از عصب، دارای عصب، پی دار
اما متاسفانه تنها در یک قسمت از کتاب درسی پایه نهم از این کلمه استفاده شده است و آن هم به معنی ترسان است
همچنین می توانید جملات کاربردی حول این کلمه را در پایین مشاهده کنید.
1. nervous breakdown
فرو پاشی روانی
2. nervous disorders
اختلالات عصبی
3. a nervous laugh
خنده ی توام با نگرانی
4. the nervous child grated his teeth all night
کودک عصبی تمام شب دندان قروچه کرد.
5. central nervous system
دستگاه مرکزی سلسله ی اعصاب
6. a very nervous person
یک آدم خیلی عصبی
7. he developed a nervous twitch and began to wink constantly
او دچار تیک عصبی شد و شروع کرد به پلک زدن مداوم.
8. he gave a nervous laugh
او خنده ی عصبی کرد.
9. to have a nervous debility
ضعف اعصاب داشتن
10. a diagram of the nervous system
نمودار سلسله ی اعصاب
11. reckless driving makes me nervous
رانندگی بی پروا مرا عصبی می کند.
12. this venom attacks the nervous system
این زهر سلسله ی اعصاب را مورد حمله قرار می دهد.
13. at fifty, he had a nervous breakdown
در پنجاه سالگی دچار بیماری روانی شد.
14. the degenerative conditions of the nervous system
شرایط روبه وخامت دستگاه سلسله ی اعصاب
15. worry turned her into a nervous wreck
نگرانی اعصاب او را خراب کرد.
امیدوارم لذت برده باشید!