الهی، به حرمت آن نام که تو خوانی و به حرمت آن صفت که تو چنانی، دریابکه میتوانی.
الهی، عاجز و سرگردانم؛ نه آنچه دارم، دانم و نه آنچه دانم، دارم.
الهی، در دلهای ما جز تخم محبت مکار و بر جانهای ما جز الطاف و مرحمت خود منگار و برکشتهای ما جز باران رحمت خود مبار. به لطف، ما را دست گیرو به کرم، پایدار.
الهی، حجابها را از راه بردار و ما را به ما مگذار.
خواجه عبدالله انصاری
در ادامه میتوانید به فایل صوتی این درس گوش فرا دهید.