من توی برکه بودم
او روی شاخهی بید
هی قار و قار میکرد
اصلاً مرا نمیدید
میخواستم بخوابم
با آن صدا نمیشد
.
شاعر: خاتون حسنی
جهت مطالعه کل مطلب، (pdf) زیر را دانلود نمایید.
ادامه