دو ساعتی میشود که مشغول بازی رایانهای هستم. اگر همین طور جلو برم به مرحلۀ جذاب بازی میرسم. دیروز بیشتر از سه ساعت بازی کردم. ولی آخرش جای حساس بازی مادرم رسید و نصیحتهایش شروع شد: بچه جان چقدر بگویم وقتت را پای این بازیها تلف نکن؟ امروز هنوز مادرم نیامده است. کاش تا بازی تمام نشده نرسد. شب مهمان داریم و او دارد آشپزی میکند.