به روایت سید حسین میرکاظمی
(براتون بگم ماچوچه نوعی پرندس شبیه یاکریم؛ نوعی کبوتره) یکی بود یکی نبود کلاغی بود و یک ماچوچه. کلاغ گفت بیا با هم خونهای از برگ چنار بسازیم. ماچوچه گفت نه خونهای از سنگ و گِل بسازیم. کلاغ جواب داد نه من میگم خانهای از برگ چنار بسازیم. ماچوچه گفت برو خونت رو از برگ چنار بساز ...
در ادامه میتوانید به داستان بسیار زیبای "ماچوچه و کلاغ" گوش فرا دهید.