نویسنده: شکور لطفی
پیرزنی توی خونه کوچیکی زندگی میکرد. پیرزن همیشه میگفت دلم میخواد تمیزترین خونه دنیا رو داشته باشم. برای همین هم صبح تا غروب کارش آب و جارو کردن خونه و باغچه کوچیکش بود اما باز هم خونه اون اونطور که دل پیرزن میخواست تمیز نمیموند. هنوز یه طرفو گردگیری نکرده بود که طرف دیگر ...
در ادامه میتوانید به داستان بسیار زیبای "پیرزنی که می خواست تمیزترین خانه دنیا را داشته باشد" گوش فرا دهید.